جدول جو
جدول جو

معنی عین الله - جستجوی لغت در جدول جو

عین الله
(پسرانه)
چشم خداوند
تصویری از عین الله
تصویر عین الله
فرهنگ نامهای ایرانی
عین الله
(عَ نُلْ لاه)
چشم خدای. حفظ خدای. (آنندراج) (غیاث اللغات) :
تو شب به روضۀ نبوی زنده داشته
عین اللهت بلطف نظر پاسبان شده.
خاقانی.
دیوان مرا که گنج عرشی است
عین اللّه گنج بان ببینم.
خاقانی.
بینی جمال حضرت عین اللّه آن زمان
کآیینۀ دل تو شود صادق الصفا.
خاقانی.
- علیک عین اﷲ، چشم خدا بر تو باد. در حفظ خدا باشی:
ایا کریم زمانه علیک عین اﷲ
تویی که چشمۀ خورشید را به نور ضوی.
منوچهری.
، (اصطلاح عرفان) انسان کامل. (از فرهنگ علوم عقلی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سیف الله
تصویر سیف الله
(پسرانه)
آنکه به منزله شمشیر خدا است و در راه خداوند مبارزه می کند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از امین الله
تصویر امین الله
(پسرانه)
مورد اعتماد خداوند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آیت الله
تصویر آیت الله
(پسرانه)
نشانه خداوند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فیض الله
تصویر فیض الله
(پسرانه)
لطف و محبت خداوند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از عطیة الله
تصویر عطیة الله
(دخترانه)
عطاءالله
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از عزت الله
تصویر عزت الله
(پسرانه)
عظمت و بزرگی خداوند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از عین الهر
تصویر عین الهر
نوعی عقیق به رنگ زرد یا قهوه ای، عقیق چشم گربه ای
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از علی الله
تصویر علی الله
پناه بر خدا، بر خدا، در مقام استعاذه گفته می شود، هرچه باداباد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آیت الله
تصویر آیت الله
نشانه و حجت خدا، عنوان یا لقبی که مسلمانان به مجتهدان و عالمان بزرگ دین می دهند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بیت الله
تصویر بیت الله
خانۀ خدا، کعبه
فرهنگ فارسی عمید
(اِ نُلْ لاه)
لقب عیسی مسیح نزد ترسایان،
لغت نامه دهخدا
(چَ دَ)
بیاری خدای تعالی. تخفیفی است از جملۀ بعون اﷲ و حسن توفیقه یا بعون اﷲ و مشیته. بمدد و یاری خداوند. (آنندراج). و رجوع به بعنایهاﷲ شود: گفت بعون اﷲ عزوجل هر مملکتی را که گرفتم رعیتش را نیازردم. (گلستان). و در آن جهان بعون اﷲو مشیته بعد از گذرانیدن عمری خوش در عز دولت و بلوغ غایت و... بزرگترین ثوابی یافته. (تاریخ قم ص 7)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ایم الله
تصویر ایم الله
سوگند خدا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عین اللامه
تصویر عین اللامه
چشم زخم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابن الله
تصویر ابن الله
خداپور پسرخدا پورخدا
فرهنگ لغت هوشیار
بیاری خداوند (درمورد کارهایی که در آینده باید انجام شود استعمال کنند)، یا بعون الله تعالی. بیاری خدای تعالی. یا بعون الله و حسن توفیقه. بیاری خدای ونیکی تایید او: و ما دین باب حکایت کسانی که بر وجود صانع دلایل گفتند و برهستی وحدانیت او در حقایق سفتندایراد کنیم بعون الله و حسن توفیقه. یا بعون الله وتیسیره. بیاری خدای و آیان کردن وی: اکنون شمتی از محاسن عدل که پادشاهان را ثمین تر حلیتی و نفیس تر موهبتی است یاد کرده شود و در آن هم جانب ایجاز و اختصار را برعایت رسانیده آید بعون الله و تیسیره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیت الله
تصویر بیت الله
کعبه، بیت الحرام
فرهنگ لغت هوشیار
گواه خدا خدانشان نشانه خدا حجت خدا، عنوانی که بمجتهدین وعلمای بزرگ دینی دهند آیات الله یا آیه الله العظمی. عنوانی که بمجتهد مرجع تقلید دهند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عند الله
تصویر عند الله
نزد خدای درپیش خدا: ... و عندالله معاقب نخواهد گشت
فرهنگ لغت هوشیار
زیور خدا پیرایه یزدان زینه الله نه اسب وزین باشد زینه الله جمال دین باشد، (حدیقه)
فرهنگ لغت هوشیار
سیزاب از گیاهان، بابونه، بابونه دشتی گیاهی است از تیره سیزاب ها جزو دولپه ییهای پیوسته گلبرگ که بنام سیزاب نیز مشهور است. برگهای آن طعم بلخ و تند و محرک دارد و دارای تثر ضد اسکوربوت و نیز مدر است. این گیاه در اکثرنقاط ایران میروید سیزاب، باقسام مختلف بابونه اطلاق می شود. (بابونه)، گونه ای بابونه که آنزا بابونه صحرایی گویند
فرهنگ لغت هوشیار
دلربا چشم گربه ای از سنگ های بها دار قسمی عقیق که برنگهای قهوه یی روشن و زرد و قهوه یی تیره دیده میشود و در زینت مورد استعما ل دارد و چون در داخل آن ذرات میکا فراوان است برق این ذرات جلوه مخصوصی بسنگ میدهد دلربا عقیق میکادار (عقیق چشم گربه یی)
فرهنگ لغت هوشیار
خدا داناست خدا میدانند: توچه دانی که از وفاچه نمودم بجان تو علم الله که جان من چه کشید از جفای تو، (خاقانی)
فرهنگ لغت هوشیار
برخدا، درمقام استعاذه آید پناه بر خدا، بدادم برسید، برمن ستم است ازین رصد گاه ای داور دوران علی الله. (تحفه العراقین)، فریاد از دست، علی الله از بد دوران علی الله، تبر از خدا دوران تبرا، (خاقانی)، هرچه باد، باد، یا علی الله زدن، پناه برخدا بردن، یا علی الله زنان. در حال پناه بردنه بخدای: منم از تیره شب خویش علی الله زنان ای موذن تو کجا حی علای تو چه شد ک (حسن دهلوی) یاعلی الله گفتن، دل بدریا زدن، داد و فریاد، پناه بر خدا، مخفف توکلت علی الله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عفا الله
تصویر عفا الله
خدا ببخشاید
فرهنگ لغت هوشیار
عزت خدا ارجمندی خداوندی -20 نامی است از نامهای مردان 0 توضیح در فارسی معمولا بصورت عزت الله نویسند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آیت الله
تصویر آیت الله
نشانه و حجت خدا
فرهنگ لغت هوشیار
خدای پاکیزه گرداناد... . یا طبی الله تربته خدای خاک (قبر) او را پاکیزه گرداناد، (پس از ذکر نام مرده گویند) : اما در روزگار ما هم از خلفاء بنی عباس ابن المستظهر المسترسد بالله امیر المومنین - طیب الله تربته و رفع فی الجنان رتبته - از شهر بغداد خروج کرد... یا طیب الله رمسه. خدای خاک قبر او را پاکیزه گرداناد، (پس از ذکر مرده گویند) یا طیب الله روضته. خدای باغ (مرقد) او را پاکیزه گرداناد، (پس ازذکر نام مرده گویند) یاطیب الله فاک. خدای دهانت را پاک و پاکیزه گرداناد، (پس از شنیدن خطابه ای نیک یا آوازی خوش شنوندگان گوینده و خواننده را گویند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عبد الله
تصویر عبد الله
بنده خدا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آیت الله
تصویر آیت الله
((~ُ لْ لا))
نشانه و حجت خدا، عنوان یا لقبی که مسلمانان به مجتهدان و عالمان بزرگ دین می دهند
آیت الله العظمی: عنوان و لقب مجتهدان شیعه که مرجع تقلید هستند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بعون الله
تصویر بعون الله
((بِ عُ نِ لْ لا))
به یاری خدا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بیت الله
تصویر بیت الله
((~. لْ لا))
خانه خدا، کعبه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از علی الله
تصویر علی الله
((~. لا))
پناه بر خدا، توکل به خدا، هرچه باداباد
فرهنگ فارسی معین